فرصتی برای اشتراک نظرات جهت انتقاد و پیشنهاد هر آنچه دور بر خود می بینیم

بیایید به آنچه در محیط اطراف مان میبینیم بی تفاوت نباشیم. بگوییم ,بنویسیم و منتشر کنیم تا به دست صاحبانش برسد

فرصتی برای اشتراک نظرات جهت انتقاد و پیشنهاد هر آنچه دور بر خود می بینیم

بیایید به آنچه در محیط اطراف مان میبینیم بی تفاوت نباشیم. بگوییم ,بنویسیم و منتشر کنیم تا به دست صاحبانش برسد

بی شک از بامداد تا شامگاه در اطراف خود در فضای واقعی و مجازی با دهها اتفاق و خبر و تلخ و شیرین مواجه میشویم .
یک شهروند در برابر هر یک از آنها اتفاقی نظرو انتقادی دارد تا امور شهر و کشورش بهتر اداره شود و در نهایت پیشرفت فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی جامعه اش را ببیند.
در این وبلاگ هدف , بیان برخی از این اخبار و اتفاقات به همراه نظرات شخصی و نیز دریافت نظر خوانندگان محترم از طریق بخش نظرات هست.
بی شک هیچ هدف تخریبی از بیان انتقادات وجود ندارد.

بایگانی

مسافرت با طعم پشیمانی و خستگی

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۲۴ ب.ظ

در چند روز اخیر که تعطیلات بعد از عید فطر آغاز شد و به 4-5روز کشیده شد اخبار متفاوتی مبنی بر ترافیک یب سابقه چندین ساعته در مسیرهای شمالی کشور , ثبت رکورد مصرف بنزین و تراکم بیش از حد مسافر در سواحل شمالی و در نتیجه کمبود امکانات در آنجا , شنید شد.

هدف از سفر رفع خستگی کارهای روزمره  و نشاط و شادابی پس از آن و در نتیجه افزایش کارای و سطح کیفی زندگی پس از یک مسافرت مفرح  و دلچسب است.

در این چند روز به جز خستگی مفرط و بی حوصلگی و عصبانیت و هزینه کرد بالا و استهلاک زیاد خودرو و مصرف بالای بنزین چیزی عاید مسافران تعطیلات مخصوصا مسافران شهرهای شمالی نشد.

متاسفانه به دلیل برنامه ریزی بسیار نامناسب و یا بهتر و دقیق تر بگوییم به دلیل بی برنامه بودن مسولان گردشگری کشور در گذشته  و حال , پتانسیل ها و جاذبه های وسیع گردشگری در سطح کشور به درستی معرفی نشده و از آن مهمتر بستر لازم برای جذب گردشگران به آنها فراهم نشده و در نتیجه اولین و شاید تنها جایی که به عنوان مقصد سفر در ذهن مسافران ایرانی نقش می بندد شهرهای شمالی کشور است.

گرچه این قضیه علاوه بر بی برنامه بودن مسولان گردشگری دلیل فرهنگی نیز دارد و اما در صورت برنامه ریزی مناسب میتوان برای فصل های بعدی تعیطیلات , مردم را به سوی تمام مقاصد گردشگری در سطح کشور سوق داد.

مسوولین محترم گردشگری کشور! لطفا دقت فرمایید که در بسیاری از نقاط کشور پهناورمان جادذبه های گردشگری به مراتب جذابتر و دلنشین تر از سواحل شمالی کشور وجود دارد که متاسفانه به دلیل عدم تبلیغات و شناسایی مناسب  , به صورت ناشناخته و یا محدود معرفی شده است.
در صورتیکه قدری به خود زحمت دهید و بسترهای گردشگری را در سایر جاذبه های گردشگری کشور آماده و اطلاع رسانی کنید علاوه بر آنکه دیگر شاهد فجایع ترافیکی چند روز اخیر نخواهیم بود توزیع عادلانه درآمد گردشگری در سطح کشور پهناور مان را خواهیم داشت.
ضمن آنکه به دلیل آنکه طول سفرها کاهش میابد علاوه بر کاهش خستگی و افزایش نشاط مردم بعد از سفر , مصرف بنزین و سطح اشغال جاده ها نیز کاهش میابد.
لینک منبع: http://baziran.blogfa.com

  • محمد تقوی

چه تلخ است روابطمان امروز

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ
مجلس عروسی یکی از بزرگان بود و ژورژ را نیزدعوت کرده بودند. وقتی می خواست وارد شود، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون:
از این درب عروس و داماد وارد شوند و از درب دیگر دعوت شدگان.
ژورژ از درب دعوت شدگان وارد شد، درانجاهم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر:
از این درب دعوت شدگانی که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.
ژورژ طبعاً از درب دومی وارد شد و ناگهان خود را در کوچه دید.
این داستان حکایت زندگی ماست، کسانی را که به زندگی مان دعوت می کنیم (رابطه هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه می‏شویم از آنها چیزی عایدمان نمی شود، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها میکنیم.
روابط عاطفی ماچیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست و عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است. 

اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتن‏های ما قید و شرط و تبصره دارد و همچنین حساب و کتاب دارد.
اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود و اگر رابطه‏ ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.
چه ستمگراست آنکه ازجیبش به تو میبخشد تا از قلب تو چیزی بگیرد.
 
ژان پل سارتر
  • محمد تقوی

بالاخره کی کار میکنه؟

پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۰ ب.ظ

یه کم صریح و بدون رو دربایستی این متن رو بخونین( البته با کمی حوصله)
من موندم بالاخره کی داره توی ایران کار مینکنه؟
حدود سه میلیون کارمند داریم( منظورم حقوق بگیرای دولتی بدون نظامی ها):
به قول خودشون میگن روزی نیم ساعت کار مفید دارن که البته شاید اون کارمند بیچاره پدر خودشو دربیاره و کار بکنه اما به لطف بی تدبیری بالا دستی هاش کار انجام میشود اما معلوم نیست کار خوبی انجام بدن
تا یه چیزی میشه فوری تعطیل میشن هوا گرم میشه هوا سرد میشه بین الطعطیلین میشن.....
بسیاری از کارخونه ها هم که به لطف اوضاع قشنگ اقتصادی یا تعطیلش کردن یا شدن وارد کننده

دانشجویان محترم هم که بازحمت فراوان به جای تحقیق و تلاش , پایان نامه میخرن و میشن آقا و خانم دکتر
بسیاری از قشر محترم پزشکی هم که شدن بساز و بفروش
چند میلیون نفر هم که یا به عشق روزگار بهتر در حال مثلا درس خوندن توی دانشگاه هستن یا در حال سربازی( که بهترین دوران عمرشون رو هیچ استفده ای نمیکنن کاش لااقل خود دولت استفاده بهینه از نیروی عظیم میکرد)
خیلی از خانمهای محترم در سن کار هم که یا به اصطلاح در حال تحصیلن یا در منزل در انتظار همسر ایده آل!
بسیاری از اساتید محترم هم به جای تحقیق و پژوهش و ابتکار و نوآوری و تهیه خوراک پیشرفت برای صنعت و اقتصاد کشور  از نتایج تحقیقات! دانشجویانشون رو برای موسسات معتبر! میفرست تا بگن ما چقدر زیاد کار تحقیقی  انجام دادیم
خلاصه بخوایم زیاد بهش بپردازیم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود ولی همه چی مون بهم میاد
گویا فقط تعداد ی کارگر بد بخت بدون بیمه و بی نام و نشان هستند که کار میکنن.
راستی خدا کنه این افاغنه محترم از مملکتمون بیرون نرن وگرنه همه کارها روی زمین میمونه ها!

  • محمد تقوی

تعطیله اقا تعطیله

يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۷ ب.ظ

تعطیله آقا تعطیله

آخر هفته گذشته برای انجام یه کار اداری صبح اول وقت رفتم بیرون و خیلی هم خوشحال بودم که تونستم اولین نفر خودم رو برسونم به اون اداره وقتی دیدم به راحتی جای پارک برای ماشین اونهم توی سایه هست خیلی خوشحال شدم و رفتم ماشین رو توی سایه پارک کردم مدارک رو برداشتم شادان و خندان به سمت اداره مورد نظر راه افتادم در هم باز بود هیشکی هم توی محوطه نبود. خدایا چی شده امروز معجزه شده؟ هنوز دو سه قدم برنداشته بودم که یهو آقای نگهبان فریاد زو" هی آقا کجا داری میری همینطور سرتو انداختی پایین و داری میری؟!" گفتم دارم میرم پیش اقای ...... یهو گفت تعطیله اقا . یهو خشکم زد. یعنی چی تعطیله برای چی تعطیله مگه چی شده>؟ همینطور داشتم میگفتم که گفت به من زبطی نداره امروز رو به خاطر گرمای بیش از حد هوا و آلودگی هوا تعطیل کردن. هیچی نگفتم و یادم افتاد که وقتی میرفتم توی اون اداره توی دمای 50 درجه بیرون , داخل اونقدر خنک بود که یخ میزدی . اون وقت به دلیل گرما و الودگی و از این کوفت و زهرمارها اداره دولتی که داخلش تابستون خنک و زمستون گرم داره تعطیلمیشه اومدم بیرون دیدم رفتگر محله با زبون روزه توی افتاب 50 درجه هم در حال ذکر گفتنه هم در حال کار و تمیز کردن خیابون و دخل جوی. کمی انطرف تر کارگرساختمونی داره بالای ارتفاع 20 متری تیر آهن داغ رو با دست گرفته و جوش میده و همه مغازه ها و مکانیک ها و تعمیرگاهها و همه و همه در حال کار هستند و فقط این کارمندان هستند که ممکنه گرما و الودگی هوا اذیتشون بکنه نه اینکه محیط کاری شون بسیار سخت و زیان اوره و ...... راستی بالای سر اون اداره شعار سال رو هم نوشته بودن: " اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" اگر کارمندان دولت که حقوق بگیر از بیت المال هستند و این همه زحمت میکشن وای به حال ... بگذریم زیادی دارم حرف میزنم و ممکنه سرمو به باد بدم.

نمونه هایی از تجاوز در مکان هایی که ارباب رجوع دارند

لطفا در صورتیکه مطلب را مفید میدانید برای دیگران نیز انتشار دهید

فهرست تمامی عناوین وبلاگ-اینجا ر کلیک کنید

  • محمد تقوی

فریب خورن : شیر شدن یا خر شدن؟

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۴۷ ب.ظ


برای فریب دادن ، عده ای را شیر میکنند و عده ای را خر

مواظب باشید حیوان صفت نشوید.

بازنده ، بازنده است چه درنده چه چرنده . . .
alt
  • محمد تقوی

حرف‌های دومین مرد ثروتمند جهان!

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۷ ب.ظ

 حرف‌های دومین مرد ثروتمند جهان!

شادترین مردم کسانی نیستند که لزوما بهترین چیزها را داشته باشند، بلکه افرادی هستند که قدر امکاناتی را که دارند می دانند.
وارن بافت، دومین مرد ثروتمند جهان، طی یک مصاحبه ای جذاب عقاید خود را درباره ثروت و لذت فاش کرد. در زیر می توانید توصیه های دلنشین و نکاتی از زندگی او را بخوانید و کمی برای موفقیت و داشتن زندگی سعادتمند ترمزدستی زندگی خود را بکشید.

**او اولین سهام خود را در 11 سالگی خرید و هنوز هم عقیده دارد که خیلی دیر شروع کرده است.

* *دارایی ها در آن زمان بسیار ارزان بود، پس فرزندان خود را به سرمایه گذاری تشویق کرد.

**او اولین زمین کشاورزی خود را در 14 سالگی خریداری کرد؛ آن هم با جمع کردن درآمدهای ناشی از فروش روزنامه.

* *هر کسی می تواند با پس انداز پول های خود به امکانات زیادی برسد. فرزندان خود را به شروع یک تجارت تشویق کنید.

**او هنوز در خانه 3 اتاق خوابه ای که 50 سال پیش خریداری کرده بود زندگی می کند. او می گوید هرچه می خواهد در این خانه وجود دارد. نکته جالب این است که خانه او هیچ حصار و دیواری ندارد.

- هیچگاه بیش از آن چیزی که احتیاج دارید خرید نکنید.

**او همواره اتومبیل خود را می راند و هیچ راننده و محافظی ندارد.

* *شما همان هستید که هستید نه آنچه که دارید.

**او هیچگاه با هواپیمای شخصی خود مسافرت نمی کند، درصورتی که او خود مالک بزرگترین شرکت تولیدکننده جت خصوصی است.

**همواره به این فکر کنید که چگونه می توانید با اقتصادی اندیشیدن از زندگی لذت ببرید.

* *شرکت او به نام Berkshire Hathaway / برکشایر هاتوی 63 شرکت تابعه دارد.

او هر سال یک نامه به مدیران آنها می نویسد و اهداف را مشخص می کند. او هیچ گاه جلسات متعدد و تماس های معمول شرکت ها را با آنها ندارد.

**او همواره به مدیران خود 2 قانون را یادآور می شود: «همواره مراقب پول سهامداران باشید» و " قانون اول را فراموش نکنید".

* *اهداف را تعیین کنید و مطمئن شوید که افراد شما روی آنها متمرکز هستند.

**او هیچ گاه با جامعه شلوغ ارتباط برقرار نمی کرد. تنها تفریح او یک پاپ کورن و تماشای تلویزیون بود.

* *سعی نکنید که با اموال خود به دیگران فخر بفروشید، تنها از چیزهایی که دارید خودتان لذت ببرید.

**وارن بافت هیچ گاه یک موبایل یا حتی یک کامپیوتر نداشته است.

* *بیل گیتس، ثروتمندترین مرد روی زمین 5 سال پیش او را ملاقات کرد. او تصور می کرد که هیچ نقطه مشترکی از لحاظ عقیده ای با او ندارد، بنابراین برای نیم ساعت برنامه ریزی کرده بود در صورتی که ملاقات آنها 10 ساعت طول کشید و پس از آن از طرفداران وارن بافت شد.

توصیه او به جوانان:

* *از وام های بانکی دوری کنید و روی خودتان سرمایه گذاری کنید و همواره به یاد داشته باشید که: پول انسان ها را خلق نمی کند، بلکه انسان ها هستند که پول را خلق می کنند«زندگی را به سادگی خودتان زندگی کنید.»

**براساس حرف های دیگران عمل نکنید، فقط به آنها گوش کنید ولی هرچه را که احساس خوبی به آن دارید، انجام بدهید.

**به دنبال پوشیدن یا داشتن برندها نباشید، بلکه آنچه را که در آن احساس راحتی می کنید خریداری کنید.

**پول خود را روی چیزهای غیرضروری خرج نکنید، بلکه روی چیزهایی سرمایه گذاری کنید که واقعا به آنها احتیاج دارید.


**در نهایت اینکه این زندگی شماست، پس چرا این فرصت را در اختیار دیگران قرار می دهید تا روی زندگی شما حاکم باشند؟

** و نکته آخر: شادترین مردم کسانی نیستند که لزوما بهترین چیزها را داشته باشند، بلکه افرادی هستند که قدر امکاناتی را که دارند می دانند.

  • محمد تقوی

آمار تکان دهنده تعطیلی واحدهای صنعتی

جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ

امروز خبری را به نقل از وزیر محترم صنعت معدن تجارت دیدم مبنی "

آمار تکان دهنده تعطیلی واحدهای صنعتی

متاسفانه راهکاری که برای رفع این مشکل پیشنهاد شده مثل همیشه اتخاذ ساده ترین و سرراست ترین راهکار یعنی  " پول محور"  و تزریق نقدینگی به واحدهای به اصطلاح مشکل دار بده است.

تجربه تزریق نقدینگی بارها و مخصوصا در دولت قبل تجربه شد و علاوه بر عوارض ناخوشایند آن , معمولا به دلیل ساختار موجود اعطای وام چه در دستگاههای دولتی زیربط(سازمان صنعت معدن تجارت) و چه سیستم پرداخت وام در بانکها این پول ها به تولید کنندگان واقعی نمی رسد و افراد بیکارصنعتگرنمایی که دائما در حال تردد در دستگاههای دولتی و بانکها به دنبال اخذ امتیازات و وام و رانت میگردند به پشتوانه مجوز صنعتی که اخذ کرده اند از این تسهیلات استفاده میکنند.

با نگاهی به فهرست وام گیرندگان , دریافت کنندگان سهمیه های بسیار سود آور پتروشیمی و مواد نفتی و ... متوجه می شویم که در بیشتر استانها تعدادی نام دائما در حال تکرار است و حلقه نسبتا معدود و محدودی را تشکیل میدهد.

دلیل این امر آن است که دستگاههای بالادستی گزارش عملکرد میخواهند و برای دستگاههای اجرایی و بانک ها نیز راهی ساده تر و سهل الوصولتر از تکرار افراد تجربه شده قبلی وجود ندارد.

گرچه یکی از دلایل اصلی تعطیلی واحدهای صنعتی , کمبود نقدینگی است
اما نباید دولت تدبیر و امید به مثابه دولت قبلی چاره همه مشکلات را در تزریق نقدینگی و اعطای وام ببیند.
باید ریشه های اصلی این مشکلات بررسی و برای رفع انها اقدام شود.
به نظر من مهمتر از مشکل نقدینگی , مشکلاتی از قبیل
رکود شدید حاکم بر بازار
کاهش قیمت دلار و در نتیجه صرفه اقتصادی واردات برخی کالاها به جای تولید داخل آن
سهولت بیشتر واردات نسبت به گذشته(حتی کالاهای غیر سرمایه ای و مصرفی و لوکس)
بالا رفتن هزینه تمام شده احداث واحد صنعتی(از قبیل قیمت زمین شهرکهای صنعتی و هزینه انشعابات و هزینه ساخت و ساز و ...)
نبود فرهنگ : ارزش مداری کار و تولید و عدم توجه رسانه ملی به اشاعه فرهنگ کار و تولید
مشکلات شدید مالیاتی و بیمه ای برای کسانی که میخواهند شناسنامه دار اقدام به فعالیت اقتصادی کنند
عدم تکاپوی سازمان های صنعت معدن تجارت استانها در قبال یافتن و بررسی و حل معضلات صنعتگران و انفعال بی سابقه آنها در برابر مشکلاتی که صنعتگران با سایر نهادهای دولتی دارند( که ادغام دو وزارت صنعت و بازرگانی و تووجه بیشتر به بازرگانی به دلیل ماهیت سود آوری بیشتر آن, یکی ازمهمترین دلایل آن است)
توجه بیش از حد صنعتگران بر بازار های داخلی و ناتوان بودن نیاز بازار داخلی به تمام تولیدات صنعتی به جای پرداختن به بازارهای بالقوه بین المللی

بهره وری بسیار پایین عوامل تولید به دلیل ضعف مدیریت تولید و منابع انسانی و منابع مالی در اغلب واحد های صنعتی

توقع بیجای برخی صنعتگران به کسب حاشیه سود های بالا (در صورتیکه در دنیا حاشیه سود تولیدات صنعتی در بسیاری از موارد خیلی کمتر از ایران است)
و بسیاری موارد دیگر که از حوصله این نوشتار خارج است.
البته این را هم اضافه کنیم که بسیاری از واحد های صنعتی که تعطیل می شوند در واقع واحد صنعتی نبوده اند بلکه واحدهایی بوده اند که از اخذ پروانه بهره برداری خود صرفا به عنوان دستاویزی برای کسب رانت های سودآور اخذ مواد اولیه پتروشیمی و نفتی استفاده میکرده اند و با کاهش زمینه این رانتهای تفاوت قیمت مواد اولیه (حواله ای و بازار ازاد) اقدام به تعطیلی واحد خود میکرده اند. بدیهی است با توجه به قرار گرفتن انها در زمره واحدهای تعطیل , در صورت ابلاغ بخشنامه های تسهیلات , اینگونه واحدها اولین کسانی خواهند بود که اقدام به اخذ تسهیلات کنند و صنعتگران واقعی باز هم سرشان بی کلاه بماند.

  • محمد تقوی

خدمات عمومی شهری

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۷ ق.ظ


تا حالا فکرش رو کردین توی یه شهری غریب باشید یا اصلا توی شهر خودت باشی -شهری بزرگ - و خدای نکرده نیاز ضروری پیدا کنی

مثلا :

به هر دلیلی پول در جیبت نباشه و از تشنگی تا مرز بیهوشی رفته باشی

یا نیاز به قضای حاجت داشته باشی(دستشویی یا همان توالت)

یا ناگهان به هر دلیلی حالت تهوع بهت دست داده باشه در مرز بالا آوردن باشی

یا نیاز خیلی ضروری به شستن دست و روی خود داشته باشی

یا از فرط خستگی , یا پا درد بخواهی چند دقیقه بنشینی یا دراز بکشی 

یا در خیابان هستی ناگهان باران و رگبار شدیدی ببارد و هیچ پناهگاهی نداری که زیر آن قرار بگیری از شر رگبار نجات پیدا کنی

و دهها " یا" دیگر

تقریبا توی هیچکدوم از شهرهای ما چنین امکانی وجود ندارد.

نیازی نیست  خیلی فانتزی و خیالی فکر کنیم تصور کنیم بدون ماشین هستیم به هر دلیلی به سرعت امکان رسیدن به منزل نداریم و یه نیازهایی مثل نیاز های اشاره شده برامون پیش بیاد , واقعا دسترسی به فضایی برای رفع این نیازها نداریم.  و چه بسا به قیمت آبرو و استیصال انسان تمام بشه.

قدیما شهرها کوچیک تر بوده و به هر حال توی مراکز شهرهای کوچیک محل های عمومی و یا مساجد جامعی بوده که در کنارش همه این نیازها رو میشد براورده کنی و الان در معماری شهرها تقریبا اصلا به این موضوعات نگاه نمیشه.

کاش شهرداری ها در موقعیت های مختلف شهرها فضاهایی را در نظر بگیرند که یک شهروند یا مسافر بتواند برای دقایقی در آنجا با اطمینان خاطر قرار بگیرد و این گونه نیازهای ضروری اش را برطرف سازد.


اگر هم مشکل هزینه اش را دارند میتوانند با نصب کانکس هایی در جاهای مختلف این کار را انجام دهند و از طریق واگذاری تبلیغات روی دیواره کانکس ها هزینه آنرا جبران کنند


  • محمد تقوی