چه تلخ است روابطمان امروز
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ
مجلس
عروسی یکی از بزرگان بود و ژورژ را نیزدعوت کرده بودند. وقتی می خواست
وارد شود، در مقابل او دو درب وجود داشت با اعلانی بدین مضمون:
از این درب عروس و داماد وارد شوند و از درب دیگر دعوت شدگان.
ژورژ از درب دعوت شدگان وارد شد، درانجاهم دو درب وجود داشت و اعلانی دیگر:
از این درب دعوت شدگانی که هدیه آورده اند و از درب دیگر دعوت شدگانی که هدیه نیاورده اند.
ژورژ طبعاً از درب دومی وارد شد و ناگهان خود را در کوچه دید.
این
داستان حکایت زندگی ماست، کسانی را که به زندگی مان دعوت می کنیم (رابطه
هایی را آغاز می کنیم) اما وقتی متوجه میشویم از آنها چیزی عایدمان نمی
شود، رابطه را قطع و افراد را به حال خودشان رها میکنیم.
روابط عاطفی ماچیزی بیشتر از الگوی حاکم بر مناسبات تجاری و اقتصادی نیست و عشق بر مبنای ترس و ضعف محاسبه گر است.
اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتنهای ما قید و شرط و تبصره دارد و همچنین حساب و کتاب دارد.
اگر محبتی می کنیم توقع جبران داریم دوست داشتنهای ما قید و شرط و تبصره دارد و همچنین حساب و کتاب دارد.
اگر کسی را دوست داریم به خاطر این است که لیوان نیازمان پر شود و اگر رابطه ای سود آور نباشد آن را ادامه نمی دهیم.
چه ستمگراست آنکه ازجیبش به تو میبخشد تا از قلب تو چیزی بگیرد.
ژان پل سارتر
- ۹۳/۰۵/۰۴